جرجیسلغتنامه دهخداجرجیس . [ ج ِ ] (اِخ ) نام پیغمبری از بنی اسرائیل . (منتهی الارب ). نام پیغمبری است که به انواع عقوبت او را میکشتند، باز به امر الهی زنده میشد و امت خود را دعوت
جرجیسلغتنامه دهخداجرجیس . [ ج ِ ] (اِخ ) ابن ماسویه . مؤلفان نامه ٔ دانشوران آرند: ابن ماسویه ، جرجیس در زمره ٔ اطباء بحسن عمل معروف و به نیکویی معالجت و صناعات اعمال موصوف بوده
جرجیسلغتنامه دهخداجرجیس . [ ج ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شاه ولی بخش مرکزی از بخش شهرستان شوشتر. این ده در سی وسه هزارگزی باختری شوشتر و شانزده هزارگزی جنوب راه شوسه ٔ دزفول به
جرجیسفرهنگ نامها(تلفظ: jerjis) (عربی) گل سیاه ؛ (در اعلام) نام پیامبری از بنیاسرائیل که به انواع عقوبت او را میکشتند ، باز به امر الهی زنده میشد و امتِ خود را دعوت میکرد .
گرگیسلغتنامه دهخداگرگیس . [ گ ِ ] (اِخ ) از جمله ٔ فرماندهان عمده ٔ دوره ٔ خشیارشا که عده ای پیاده نظام در تحت فرمان خود داشت . گرگیس پسر آریز بود. (تاریخ ایران باستان ص 738، 751
رویسلغتنامه دهخدارویس . [ رُ وِ ] (اِخ ) قصبه مرکز دهستان رویس بخش مرکزی شهرستان خرمشهر. آب آن از شطالعرب . دارای 3500 تن سکنه و محصول عمده ٔ آنجا خرما است و ساکنانش از طایفه ٔ
رویسلغتنامه دهخدارویس . [ رُ وِ ] (اِخ ) نام یکی از دهستان های بخش مرکزی شهرستان خرمشهر. جمعیت آنجا 7300 تن . دارای 6 پارچه آبادی . حدود آن جنوب خاوری خرمشهر. (از فرهنگ جغرافیای
جرجیس باقیالغتنامه دهخداجرجیس باقیا. [ ج ِ ] (اِخ ) نام پیغمبری است که به انواع عقوبت او را میکشتند و باز به امر الهی زنده میشد و امت را دعوت میکرد و ظاهراً باقیا بجهت آن است که بعد از
جرجیس پیغمبرلغتنامه دهخداجرجیس پیغمبر. [ ج ِ س ِ پ َ / پ ِ غ َ ب َ ] (اِخ ) همان جرجیس معروف پیغمبر بنی اسرائیل است . رجوع به جرجیس شود.
خط رقمی مشترک بسیارپرسرعتvery-high-bit-rate digital subscriber line, very high-speed digital subscriber lineواژههای مصوب فرهنگستاننوعی فنّاوری خط رقمی مشترک نامتقارن که در آن از یک جفت سیم مسی استفاده میشود و نرخ دادهای فروسوی آن از 13 کیلوبیت تا 52 کیلوبیت و نرخ دادهای فراسوی آن از 5/1