جفراءلغتنامه دهخداجفراء. [ ج ُ ف ُرْ را ] (ع اِ) غلاف شکوفه ٔ خرما. (از اقرب الموارد)(منتهی الارب ). کارد. (مهذب الاسماء). جفراة. جفری .
فراءلغتنامه دهخدافراء. [ ف َرْ را ] (اِخ ) ابومحمد حسین بن مسعودبن محمد، معروف به الفراء البغوی . از فقهای شافعی و ملقب به محیی السنة بود. در علوم تبحر داشت و فقه را از قاضی حسی
فراءلغتنامه دهخدافراء. [ ف َرْ را ] (اِخ ) کوهی است در نزدیک مدینه و نزدیکی خاخ . (از معجم البلدان ).
فراءلغتنامه دهخدافراء. [ ف َرْ را ] (اِخ ) معاذبن مسلم بن ساره ٔ انصاری نحوی کوفی ، مکنی به ابوعلی و مسلم و ملقب به فراء یا هراء. از اصحاب حضرت باقر و حضرت صادق و استاد کسائی نح