جحجحةلغتنامه دهخداجحجحة. [ ج َ ج َ ح َ ] (ع مص ) جهد تمام کردن و مبادرت کردن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ).جحجحه ٔ مرد چیزی را؛ استقصای آن و مبادرت کردن بدان . (از اقرب الموارد)
حجحجةلغتنامه دهخداحجحجة. [ ح َ ح َ ج َ ] (ع مص ) بازایستادن از... (از منتهی الارب ). || اقامت کردن . || سپسایکی بازرفتن . (منتهی الارب ). || آهنگ سخن کردن . || بازایستادن . (منته
وحوحةلغتنامه دهخداوحوحة. [ وَح ْ وَ ح َ ] (ع اِ) آواز گلوگرفته . (منتهی الارب ). || (مص ) دمیدن در دست از سختی سرما. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || بانگ کردن با گرفتگی گلو. (ت
جحاجحةلغتنامه دهخداجحاجحة. [ ج َ ج ِ ح َ ] (ع ص ،اِ) ج ِ جَحجاج . (منتهی الارب ). رجوع به جحجاج شود.
ارجوحةدیکشنری عربی به فارسیبانوج , ننو يا تختخوابي که از کرباس يا تور درست شده , الله کلنگ , بالا وپايين رفتن , الله کلنگ کردن
تاجِ خروسگویش کرمانشاهکلهری: pu:p گورانی: pu:p سنجابی: pu:p کولیایی: pu:p زنگنهای: pu:p جلالوندی: pu:p زولهای: pu:p کاکاوندی: pu:p هوزمانوندی: pu:p
توپگویش کرمانشاهکلهری: tu:p گورانی: tu:p سنجابی: tu:p کولیایی: tu:p زنگنهای: tu:p جلالوندی: tu:p زولهای: tu:p کاکاوندی: tu:p هوزمانوندی: tu:p
استقرای پسروbackward inductionواژههای مصوب فرهنگستانصورتی از استقرای ریاضی حاکی از اینکه هرگاه مجموعۀ اعداد طبیعی واجد خاصیت مفروض P نامتناهی باشد و به ازای هرn طبیعی بزرگتر از1، از (n) pنتیجه شود که (n-1) p، آن
موج اولیهprimary waveواژههای مصوب فرهنگستانهمان موج P است که زودتر از سایر موجهای لرزهای به گیرندههای لرزهای میرسد
موج تراکمیcompressional waveواژههای مصوب فرهنگستانهمان موج P است که با توجه به ایجاد انبساط و انقباض در محیط به این نام نیز خوانده میشود