محولغتنامه دهخدامحو. [ م َح ْوْ ] (ع مص ) پاک کردن نبشته و نقش و جز آن را. (از منتهی الارب ). مَحَّی . (منتهی الارب ). پاک کردن حروف و نقوش را از لوح و جز آن . (غیاث ) (آنندراج
رهگیری کماحتمالlow probability of intercept,low probability of detection, LPDواژههای مصوب فرهنگستانخصوصیت یک وسیلة تابشی، مانند رادار، که بهدلیل توان کم و هدایتپذیری زیاد و تغییر بسامد و سایر خصوصیات، طراحی یا رهگیری یا شناسایی آن توسط تجهیزات غیرعامل مشکل
پالایۀ پایینگذرlow pass filterواژههای مصوب فرهنگستانپالایهای که بسامدهای زیر حد معینی را عبور میدهد و بسامدهای بالای آن را مسدود میکند اختـ . پاپگ LPF