گاز طبیعی مایعliquefied natural gas, LNGواژههای مصوب فرهنگستاننوعی گاز طبیعی شامل متان که با توجه به دمای بحرانی 73 درجۀ سلسیوس میتوان آن را در دمای پایین سرد کرد و به حالت مایع درآورد متـ . گاز مایع
جمودلغتنامه دهخداجمود. [ ج َ ] (ع ص ) بی اشک . (منتهی الارب ). جامد. (اقرب الموارد). گویند: عین جمود. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ).
جمودلغتنامه دهخداجمود. [ ج ُ ] (ع مص ) جامد شدن . یخ بستن . (فرهنگ فارسی معین ). فسرده و بسته گردیدن . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || بخل و امساک ورزیدن . || واجب شدن . (ا
جمودفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. [مجاز] انعطافناپذیری؛ بینرمشی.۲. [مجاز] خشک شدن؛ خشکی.۳. [مجاز] افسرده شدن؛ افسردگی.۴. جامد بودن.
مَدْگویش گنابادی در گویش گنابادی کوتاه شده نام محمد است(محمد حسن : مَدْحَسَنْ) ، میخواهد ، دوست دارد ، قصد انجام کار
حوضگویش کرمانشاهکلهری: hase:l̆ گورانی: hasu:n سنجابی: hasul̆ کولیایی: hasul̆ زنگنهای: hasul̆ جلالوندی: hasul̆ زولهای: hasül̆ کاکاوندی: hasül̆ هوزمانوندی: hasul̆