knurlدیکشنری انگلیسی به فارسیقورباغه، کنگره، گره، تپه، قبه، دانه، الت کنگره سازی، بر امدگی، کنگره دار کردن
جندعةلغتنامه دهخداجندعة. [ ج ُ دُ ع َ ] (ع اِ) حباب که بر بالای آب از باران نمودار شود. ج ، جَنادِع . || جانور خزنده ٔ موذی یا هر جانوری که ازآن گزند و زحمت رسد. (منتهی الارب ) (
کندعلیالغتنامه دهخداکندعلیا. [ ] (اِخ ) دهی از دهستان لواسان کوچک است که در بخش افجه ٔ شهرستان تهران واقع است و 777 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
صفت چندعاملیmultifactorial traitواژههای مصوب فرهنگستانهریک از صفتهایی که تحت تأثیر یک یا چند ژن و همچنین عوامل محیطی قرار دارند
جدول حجم چندعاملیmultiple-entry volume tableواژههای مصوب فرهنگستانجدول حجمی با بیش از یک متغیر شامل قطر برابر سینه و محیط برابر سینه برای درختان و قطر میانی و انتهایی برای بینهها