جنیهلغتنامه دهخداجنیه . [ ج َ ] (اِ) بر وزن امیر و عراقیها آنرا جِنّیّه بر وزن هندیه تلفظ کنند. پولی است که بدست انگلیس ها بمصر داده شده . جنیه در اصل نام سرزمینی است در افریقیه
جنیهلغتنامه دهخداجنیه . [ ج ُ ن َ ] (ع اِ) لیره ٔ مصری برابر با صد غرش یا هزار ملیم . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به جَنیه شود.
کنیهفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهلقبی برای تعظیم و تکریم که در اول آن «اب»، «ابن»، «ام»، یا «بنت» میآمد، مانندِ ابوالحسن و امکلثوم.
کنیهلغتنامه دهخداکنیه . [ ک ُ / ک ِ ی َ / ی ِ ] (ع اِ) کنیت . کنیة. و رجوع به کنیت و ماده ٔ بعد شود.
نیهلغتنامه دهخدانیه . [ ن َی ْه ْ ] (ع مص ) بلند گردیدن و به شگفت آوردن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء): ناه نوهاً و نیهاً؛ ارتفع و علا. (متن اللغة).