جارختیفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. آلتی که به آن لباس آویزان میکنند.۲. قفسهای دردار که درون دیوار جاسازی میشود و در آن لباس میگذارند. * جالباسی.
جارستیلغتنامه دهخداجارستی . [ رَ ] (اِخ ) محمدبن جارست مقری که بنام جد خویش منسوب است . (الانساب سمعانی ).
اختیارلغتنامه دهخدااختیار. [ اِ ] (ع مص ) گزیدن . برگزیدن . (تاج المصادر) (زوزنی ). استراء. گزین کردن . خَیره . (منتهی الارب ). انتخاب : الحمدُ للّه الذی اختار محمداً صلی اﷲعلیه و