مسئول تالارhouse manager, HMواژههای مصوب فرهنگستانشخصی که ادارۀ امور مربوط به تماشاگران و جایگاه آنها را بر عهده دارد
جاپوزلغتنامه دهخداجاپوز. (اِخ ) نام شهری است در ترکستان . (برهان ) (آنندراج ) : با خرج تو برنیاید ارخوداقطاع تو کندر است و جاپوز.نزاری قهستانی (ازآنندراج ).
اپوزوسیونواژهنامه آزادمخالفان دولتی یا (اپوزیسیون) در اصطلاح سیاست به مجموعه افراد و نهادهای مخالف اصل نظام سیاسی گفته میشود که در صدد بر اندازی نظام حاکم میباشند .
چاپ زدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. چاپ کردن ۲. بافتن، سرهم کردن ۳. ساختن، جعل کردن، ازخود درآوردن ۴. دروغ گفتن، لیچار بافتن
چاپ زدنلغتنامه دهخداچاپ زدن . [ زَ دَ ] (مص مرکب ) طبع کردن . باسمه کردن . چاپ کردن . || دروغ گفتن . اغراق گفتن . دروغهائی آراسته و خوش ظاهر گفتن .