جامتونتنلغتنامه دهخداجامتونتن . [ ت َ ] (هزوارش ، مص ) به لغت زند و پازند بمعنی رسیدن باشد. (برهان ). این کلمه مصحف جامنونتن باشد و هزوارش و بمعنی رسیدن است . (حاشیه ٔ برهان چ معین
امتلغتنامه دهخداامت . [ اُم ْ م َ ] (ع اِ) جماعتی که بسوی ایشان پیغمبری آمده باشد. (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). گروهی که به پیغمبری ایمان آورده اند. (از ک
امتلغتنامه دهخداامت . [ اَ ] (ع مص ) اندازه کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). اندازه گرفتن . تقدیر. (از اقرب الموارد) (از لسان العرب ). || قصد کر