جااندازیfracture reduction, reduction 2واژههای مصوب فرهنگستانبازگرداندن قطعۀ شکسته یا دررفته به وضعیت طبیعی
جااندازی بازopen reductionواژههای مصوب فرهنگستانجااندازی استخوان دررفته با برش پوست و دستکاری مستقیم قطعات شکسته
جااندازی باز و تثبیت داخلیopen reduction and internal fixation, ORIFواژههای مصوب فرهنگستانجااندازی مستقیم قطعات شکسته و ثابت کردن آنها با میخ و پیچ و پلاک
جااندازی بستهclosed reductionواژههای مصوب فرهنگستانجااندازی استخوان دررفته با دستکاری بیرونی و بدون برش پوست
اندازیدنلغتنامه دهخدااندازیدن . [ اَ دَ ] (مص ) اندازه گرفتن و تعیین مسافت و حجم کردن . || ساختن . || انداختن . (ناظم الاطباء).