جلهزةلغتنامه دهخداجلهزة. [ ج َ هََ زَ ] (ع مص ) دانسته چشم پوشی کردن . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
لهزلغتنامه دهخدالهز. [ل َ ] (ع مص ) درآمیختن با قوم . در میان قوم شدن . (منتهی الارب ) (منتخب اللغات ). || لگد زدن بر سینه . مشت بر سینه زدن . لکز. مشت بر تندی زیر بناگوش و بر