جلبةلغتنامه دهخداجلبة. [ ج ُ ب َ ] (ع اِ) پوست جراحتی که خشک شده باشد. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || پاره ٔ ابر. (منتهی الارب ). || سنگهای افتاده بر یکدیگر که در آن راه س
کلبةلغتنامه دهخداکلبة. [ ک َ ب َ ] (ع اِ) سگ ماده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ج ، کلاب و کلبات . جج ، کلابات . (ناظم الاطباء). || درختی است خار
کلبةلغتنامه دهخداکلبة. [ ک ُ ب َ ] (ع اِ) دکان می فروش . و رجوع به ماده ٔ قبل شود. || موی دراز از دو کرانه ٔ دهان سگ و گربه . || دوال ، یا یکتاه رسن پوست خرما که بدان درز دوزند.
کلبةلغتنامه دهخداکلبة.[ ک َ ل ِ ب َ ] (ع اِ) درختی است خاردار. || (ص ) ارض کلبه ، زمین که گیاهش از بی آبی خشک و همچو خار گردیده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لبجةلغتنامه دهخدالبجة. [ ل ُ ج َ ] (ع اِ) دام آهنین شاخدار سرکج که بدان گرگ را شکار کنند. ج ، لَبَج ، لُبَج . (منتهی الارب ).