جبلهنگلغتنامه دهخداجبلهنگ . [ ج َ ل َ هََ ] (اِ) جبرآهنگ . جبلاهنگ . جبلهنج . و به عربی سمسم بری گویند.و بتقدیم لام بر حرف ثانی [ جلبهنگ ] هم آمده است . (از برهان ) (از آنندراج ).
جبلهنجلغتنامه دهخداجبلهنج . [ ج َ ل َ هََ ] (معرب ، اِ) جبرآهنگ . جبلاهنگ . جلبهنگ . در اختیارات بدیعی چنین آمده : جبلاهنگ و جبلهنگ نیز گویند. بپارسی جبراهنگ گویند و آن تخم زرد خا
آبله گونلغتنامه دهخداآبله گون . [ ب ِ ل َ /ل ِ ] (ص مرکب ) چون آبله ، و در بیت ذیل : دوش که این گِردگَرد گنبد میناآبله گون شد چو چهر من ز ثریا. قاآنی .ظاهراً غلط آمده است ، چه گون د