اعتیادافزارdrug paraphernalia, DPواژههای مصوب فرهنگستانمجموعۀ تجهیزات مورد استفاده در تولید و مصرف و پنهان کردن مواد اعتیادآور
واجشناسی وابستگیdependency phonology, Dpواژههای مصوب فرهنگستانرویکردی در واجشناسی مبتنی بر اصول دستور وابستگی که در آن روابط ساختاری میان واجها بررسی میشود
سامانۀ موقعیتیابی پویاdynamic positioning system, dynamic positioning, DP systemواژههای مصوب فرهنگستانسامانۀ رایانهای متصل به موتورهای رانش شناور که با دریافت دادههای ماهوارهای موقعیت شناور، موقعیت ازپیشتعیینشدۀ شناور را واپایی و حفظ میکند
جیحونلغتنامه دهخداجیحون . [ ج َ ] (اِخ ) نهر بلخ که بخوارزم منتهی میشود. (منتهی الارب ). آمویه . آبی است میان خراسان و ماوراءالنهر نزدیک بلخ . (آنندراج ). رود بزرگ ترکستان که از
جیحونلغتنامه دهخداجیحون . [ ج َ ] (اِخ ) آقای محمد یزدی تاج الشعرا، از شعرای مشهور است . او راست : مرا ترکی است مشکین موی و نسرین بوی و سیمین برسهالب مشتری غبغب هلال ابرو و مه پی
جیحونلغتنامه دهخداجیحون . [ ج َ ] (اِخ ) جیحان . جاحان . جهان . رودی است در شام . رجوع به جیحان شود.
گیحونلغتنامه دهخداگیحون . [ گ َ ] (اِخ ) تحریری از جیحون باشد. مؤلف سرزمینهای خلافت شرقی نویسد: معلوم نیست اعراب اسم جیحون و سیحون را از کجا گرفته اندولی دور نیست از یهودیان اقت
جیحونیلغتنامه دهخداجیحونی . [ج َ ] (ص نسبی ) منسوب به جیحون . || آنکه در اطراف جیحون سکونت دارد. ج ، جیحونیان : چه دانند جیحونیان قدر آب ز واماندگان پرس در آفتاب .سعدی .
ارجیحونلغتنامه دهخداارجیحون . [ ] (اِ) مصحف خرخجیون . دیوی که در خواب مردم را فراگیرد. رجوع به خرخجیون شود. و کلمه ٔ خرخجیون نیز ظاهراً شکسته ٔ کلمه ٔ لاطینی آن کالکاره باشد.
پوزهپارویی جیحونیPseudoscaphirhynchus kaufmanniواژههای مصوب فرهنگستانگونهای از تیرۀ تاسماهیان و راستۀ تاسماهیسانان و بالاراستۀ شعاعیداران که بزرگترین گونه این جنس است