ینجالغتنامه دهخداینجا. [ ] (اِخ ) نام شهری به آسیةالصغری .(ابن بطوطة). وادیی است در شعر. (از معجم البلدان ).
ینگالغتنامه دهخداینگا. [ ی ِ / ی َ ] (ترکی ، اِ) مشاطه . (آنندراج ). ینگه ٔ عروس . زنی که دست عروس به دست داماد دهد. زنی که همراه عروس از خانه ٔ پدر به خانه ٔ شوی رود. (یادداشت