زافیلغتنامه دهخدازافی . (ع ص ) تندرو و سبک . الخفیف السریع. (ذیل اقرب الموارد) : کالحِداًِ الزافی امام الرعد. (تاج العروس ).
جزافیةلغتنامه دهخداجزافیة. [ ج ُ / ج َ / ج ِ فی ی َ ] (ع ص نسبی ) تأنیث جزافی . رجوع به جزافی و جزاف شود.- اراده ٔ جزافیه ؛ اراده که از روی علم و حکمت نباشد.
زافی دیاربکریلغتنامه دهخدازافی دیاربکری . [ ی ِ ب َ ری ی ] (اِخ ) از شعرای عرب در 1690 م . است . وی مسیحی بوده و دیوان شعری دارد که به لاتین ترجمه شده است . (از قاموس الاعلام ترکی ).