جزیرةالقشقارلغتنامه دهخداجزیرةالقشقار. [ ج َ رَ تُل ْ ؟ ] (اِخ ) از جزایر اندلس . رجوع به الحلل السندسیة ج 1 ص 69 شود.
جزیرةلغتنامه دهخداجزیرة. [ ج َ رَ ] (اِخ ) بلاد مجاهدبن عبداﷲکه به شرقی اندلس است و مردم اندلس از مطلق لفظ جزیره همین اراده کنند. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء).مردم اندلس چون
جزیرةلغتنامه دهخداجزیرة. [ ج َ رَ ] (اِخ ) محله ای به فسطاط که نیل در طغیان محیط آن گردد و آن مانند آداک برآید. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از تاج العروس ).
جزیرةلغتنامه دهخداجزیرة. [ ج َ رَ ] (اِخ ) نام موضعی است به یمامه . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (ناظم الاطباء). یاقوت آنرا بصورت مصغر «جُزَیره » ضبط کرده و میگوید: موضعی است
زیرةلغتنامه دهخدازیرة. [ رَ ] (ع اِ) (از «زور») پاره ای از کتان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || پاره و حصه و بهره . (ناظم الاطباء). || هیئت زیارت کردن . (م