فیلم بB movie, B feature, B pictureواژههای مصوب فرهنگستانفیلمهایی منطبق بر نظام تولید استودیویی که برای کسب سود بیشتر با بودجۀ کم در زمانی کوتاه و با موضوعات عامهپسند تولید میشوند
منحنی بتاBeta curve, pulse curve, B factor curveواژههای مصوب فرهنگستاننوعی منحنی که در تفسیر دادههای قطبش القایی به کار میرود
جذوبلغتنامه دهخداجذوب . [ ج َ ](ع ص ، اِ) جاذب ، یعنی ناقه ٔ کم شیر. (از قطر المحیط). ناقة جذوب ؛ ناقه ٔ کم شیر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). ج ، جَواذب و جِذاب . (
جذوبفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهکِشنده؛ جذبکننده: ◻︎ معدۀ خر کَه کشد در اجتذاب / معدۀ آدم جذوب گندم، آب (مولوی: ۵۸۶).
ذوبدیکشنری عربی به فارسیاب کردن , حل کردن , گداختن , فسخ کردن , منحل کردن , ابگون کردن , تبديل به مايع کردن
قضیههای مقدار میانگینmean value theorems, laws of the meanواژههای مصوب فرهنگستانقضیههایی که براساس آنها اگر تابع f بر بازۀ بستۀ [a,b] پیوسته و بر بازۀ باز (a,b) مشتقپذیر باشد، آنگاه عددی مانند 0X بین a و b وجود دارد، بهطوریکه (f(b) - f(