جوفدیکشنری عربی به فارسیپوک , ميالن تهي , گودافتاده , گودشده , تهي , پوچ , بي حقيقت , غير صميمي , کاواک , خالي کردن
جوفلغتنامه دهخداجوف . [ ج َ وَ ] (ع ص ) فراخ . (منتهی الارب ). || (اِمص ) فراخی . سعه . وسعت . || (مص ) درون کاواک (خالی و بی مغز) شدن . وفعل آن از سمع است . (منتهی الارب ) (اق
کَفْگویش گنابادی در گویش گنابادی کف، نوعی خوردنی شیرین است که از گیاهی به نام بیخ تولید میشود.ریشه گیاهی به نام چوبک را که به «بیخ» مشهور است، در آب خیسانده و پس از چند بار جوش