جواسلغتنامه دهخداجواس . [ ج َوْ وا ] (ع اِ) شیر. اسد. (منتهی الارب ). || (ص ) کسی که در میان مردم رَوَد و فساد کند در میان آنان . (از اقرب الموارد).
جاسلغتنامه دهخداجاس . (اِخ ) نام موضعی است که در شعر طرفه آمده است : اَتعرف رسم الدار قفراً منازله کجفن الیمانی زخرف الوشی ماثله بتثلیث او نجران او حیث یلتقی مِن َ النجد فی قیع
جاسکلغتنامه دهخداجاسک . (اِخ ) بندری مرکز بخش جاسک شهرستان بندرعباس است . در 300 هزارگزی جنوب خاوری بندرعباس کنار دریای عمان واقع است و آن در ساحل و گرمسیر است . سکنه آن 3115 تن