جولهلغتنامه دهخداجوله . [ ج َ / جُو ل َ / ل ِ ] (اِ) نساج . (غیاث اللغات از رشیدی ). سفیدباف . || عنکبوت . (غیاث اللغات ). رجوع به جوله و جولاه شود.
جولهلغتنامه دهخداجوله . [ ل َ / ل ِ ] (اِ) به خفای ها، تیردان و ترکش را گویند. کیش و قربان و آن جایی باشد که کمان رادر آن نهند. || زده شده اعم از پشم و پنبه و غیر آن . || خارپشت
چلهفرهنگ انتشارات معین( ~.) (اِ.) 1 - چهل روز بعد از زایمان . 2 - چهل روزی که درویشان در گوشه ای نشینند و به عبادت و ریاضت پردازند. 3 - چهلمین روز درگذشت کسی . 4 - اربعین (اعم از چ