پرسش که ـ چهدارwh-questionواژههای مصوب فرهنگستانیکی از انواع جملههای پرسشی که با پرسشواژه ساخته میشود
پرسشواژهwh-wordواژههای مصوب فرهنگستانهریک از واژههای طبقهای از واژهها مانند چه، کدام، کجا، که برای پرسش به کار میروند متـ . واژۀ پرسشی question word,interrogative word
حرکت پرسشواژهwh-movementواژههای مصوب فرهنگستانقاعدهای گشتاری در برخی از زبانها که گزارۀ پرسشواژهای را به جایگاه آغازین جمله میآورد
وصاةلغتنامه دهخداوصاة. [ وَ ] (ع اِ) اندرز و پند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). وصیت . || شاخه ٔ خرما که بدان پشتواره بندند. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). ج ، وَصی ̍. (اقرب
صائدیةلغتنامه دهخداصائدیة. [ ءِ دی ی َ ] (اِخ ) فرقه ای از غُلات ، اصحاب صائد نهدی معاصر امام صادق و صائد و بیان نهدی از فرقه ٔ کربیه بودند و بعقیده ٔ آنان محمدبن الحنفیة مهدی منت
صائرةلغتنامه دهخداصائرة. [ ءِ رَ ] (ع ص ، اِ) تأنیث صائر. گیاه خشک که بعداز سبز شدن خورده شود. (منتهی الارب ). و الصیور؛ الکلاء الیابس یؤکل بعد خضرته زماناً. (تاج العروس ).
صائفةلغتنامه دهخداصائفة. [ ءِ ف َ ] (ع ص ، اِ) تأنیث صائف . || غزوه ٔ روم ، بدان جهت که از شدت سرما و برف در تابستان جنگ کردندی . || خواربار تابستانی . || لیلة صائفة؛ شبی گرم .