ورطهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ه، مهلکه، مغاک، گیر، مشکل، مخمصه، مخاطره، خطر بلا، بلایای طبیعی، آیات آسمانی، مایۀ هلاک پرتگاه، گودال، مغاک، چاه، چاله، مانع، میدان مین، دام،
ورطهفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. گرداب؛ منجلاب.۲. جای خطرناک.۳. محل هلاک.۴. هر امری که نجات از آن دشوار باشد.
شاکرطهرانیلغتنامه دهخداشاکرطهرانی . [ ک ِ رِ طِ ] (اِخ ) مشهور به «شاکرا» (که الف آن جهت احترام و یا مخفف شاکر آقا باشد). ساکن اصفهان بود و اشعار او را معاصر وی شیخ علی حزین در تذکره