ونهلغتنامه دهخداونه . [ وَ ن َ ] (اِخ ) قریه ای از نسف ، و منسوب به آن را ونجی گویند. (معجم البلدان ).
ونهلغتنامه دهخداونه . [ وَ ن َ / ن ِ ] (اِ) ونج . قسمی ساز از ذوی الاوتار، یا قسمی سنج یا عود یا مزمر. (فیروزآبادی ). رجوع به ونج شود.
چونهفرهنگ انتشارات معین(نِ) (اِ.) 1 - واحدی برای خمیر آرد گندم یا جو بدان مقدار که یک قرص نان سازد. 2 - گلوله از هر نوع خمیر.