وهاصلغتنامه دهخداوهاص . [ وَهَْ ها ] (ع ص ) بسیارعطا. (منتهی الارب )(آنندراج ). معطاء. (اقرب الموارد). بسیار بخشنده .
هاصرلغتنامه دهخداهاصر. [ ص ِ ] (ع اِ) شیر بیشه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). شیر. هصر الاسد فریسته ؛ کسرها. (اقرب الموارد). ج ، هواصر.