واخندهلغتنامه دهخداواخنده . [ خ َ دَ / دِ ] (نف ) نعت فاعلی از واخیدن . پنبه زن . حلاج . نداف . نفاش .
جالندهلغتنامه دهخداجالنده . [ ل َ دِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دربقاضی بخش حومه ٔ شهرستان نیشابور و در 6 هزارگزی خاور نیشابور واقع است . محلی جلگه و هوای آن معتدل است . 364 تن سک
جالندهرلغتنامه دهخداجالندهر.[ ل َ هََ ] (اِخ ) قصبه ای است بهند. (تحقیق ماللهند ص 100). رجوع به کتاب فوق ص مزبور و تاریخ شاهی ص 337 و جالندر و جالهندر شود.