واخیدنلغتنامه دهخداواخیدن . [ دَ ] (مص ) از هم جدا کردن . (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (مؤید الفضلاء). || جدائی نمودن . (برهان ) (ناظم الاطباء). || پشم و پنبه برزده از هم ج
اخیدنهلغتنامه دهخدااخیدنه . [ اِ ن َ ] (اِخ ) اکیدنه . عفریت اساطیری یونان قدیم ، بهیئات نیمه زن و نیمه مار، که سربر و لرن و شیمر و سفنکس و دراگون و گرگن و شیر موسوم به نمه را بزا
جابیدنلغتنامه دهخداجابیدن . [ دَ ] (مص ) در یادداشت خط مؤلف لغت نامه بنقل از بیانکی این کلمه بمعنی خود را بخوشی رها کردن و تنبلی نمودن و بی حالی آمده است . مؤلف فرهنگ ناظم الاطب