وادوختنلغتنامه دهخداوادوختن . [ ت َ ] (مص مرکب ) با هم دوختن . (ناظم الاطباء). بازدوختن . بهم دوختن .
جادلغتنامه دهخداجاد. (اِخ ) (بمعنی نیکوطالع) پسر هفتمین و بزرگترین اولاد زلفه است که کنیزک لیه زوجه ٔ یعقوب بود. (سفر پیدایش 30:11). (قاموس کتاب مقدس ).
جادلغتنامه دهخداجاد. (اِخ ) یکی از رفقای داود که مورخ و وقایعنگار مملکت او بود (اول تواریخ ایام 29:29) و در وقتی که وی در مغاره ٔ عدّلام متواری بود جاد بنزد او شد (اول سموئیل 2