وازرلغتنامه دهخداوازر. [ زِ ] (ع ص )حامل . (از منتهی الارب ). بردارنده . (ناظم الاطباء). || گناهکار. (از اقرب الموارد) : هیچ وازر وزر غیری برنداشت من نیم وازر خدایم برفراشت .مول
جازرلغتنامه دهخداجازر. [ زِ ] (اِخ ) سمعانی آن را جازرة ثبت کرده است . (الانساب در نسبت جازری ). در معجم البلدان آمده است : قریه ای است از نواحی نهروان از توابع بغداد، نزدیک مدا
گازرگویش بختیارینام نوعى حشره قاببال با رنگ سیاه مایل به سبز شبیه به سوسک صحرایى که در تیرهاى پوسیده سقف یا تنه پوسیده درختان لانه مىسازد و به هنگام پروازصدایى بم تولید مىکند.