شبکۀ خانگیhome area network, HANواژههای مصوب فرهنگستانشبکهای درون خانۀ کاربر که افزارههای رقمی شخص را به هم متصل میکند
واشد لازمcritical gapواژههای مصوب فرهنگستانحداقل اندازۀ واشد که راننده برای گردش به چپ یا ورود به جریان تردد نیاز دارد
اشدلغتنامه دهخدااشد. [ اَ ش َدْ دُ / اَ ش َدُ ] (ع فعل ) مخفف اَشهدُ فعل مضارع متکلم وحده یعنی گواهی میدهم . یقال : اَشَدﱡ لقد کان کذا و اَشَدُ مخفّفةً ای اشهدُ؛ یعنی گواهی مید
اشدلغتنامه دهخدااشد. [ اَ ش َدد ] (اِخ ) یا آشد. نام برادر یوسف علیه السلام . (منتهی الارب ). ظاهراً این کلمه محرف اشیر یا اَشِر است زیرا چنانکه در تفسیر ابوالفتوح رازی آمده اس
اشدلغتنامه دهخدااشد. [ اَ ش َدد ] (ع ن تف ) سخت تر. (مهذب الاسماء) (غیاث ) (آنندراج ) (فرهنگ نظام ). شدیدتر. محکم تر. قوی تر. صعب تر. و فی الحدیث : اَشَدّهُم [ ای اَشَدﱡ امتی ]
اشدلغتنامه دهخدااشد. [ اَ ش ُدد / اُ ش ُدد ] (ع اِ) قوت و توانائی . و منه قوله تعالی : حتی یبلغ اَشُدَّه (قرآن 152/6)؛ و هو ما بین ثمانی عشرة سنة الی ثلاثین . واحد جاء علی بنأ
استوخدوسگویش کرمانشاهکلهری: šâře:hân گورانی: šâře:hân سنجابی: šâře:hân کولیایی: šâře:hân زنگنهای: šâře:hân جلالوندی: šâře:hân زولهای: šâře:hân کاکاوندی: šâře:hân هوزمانوندی: šâře:
ریحانگویش کرمانشاهکلهری: ře:hân گورانی: ře:hân سنجابی: ře:hân کولیایی: ře:hân زنگنهای: ře:hân جلالوندی: ře:hân زولهای: ře:hân کاکاوندی: ře:hân هوزمانوندی: ře:hân
بخوانگویش خلخالاَسکِستانی: bəxân دِروی: bə.xân شالی: bəxân کَجَلی: bâ.hân کَرنَقی: bəxân کَرینی: bəxân کُلوری: bâxân گیلَوانی: bân لِردی: bəxân
پشتونواژهنامه آزادیکی از اقوام افغانستان که به زبان پشتو صحبت میکنند. تیره ای از آریایی ها که از آنها در شاهنامه و اوستا با نام های (Ava-jan) و همچنـین اپ - جـن (Apa-jan) و در سـ