ولیمهلغتنامه دهخداولیمه . [ وَ م َ / م ِ ] (از ع ، اِ) ضیافت عروسی . ضیافت شادی و کتخدایی . (آنندراج ) (غیاث ). طعام عروسی . (مهذب الاسماء). مهمانی عروسی . (منتهی الارب ). طعام ع
ولیمهفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهمهمانیای که به مناسبت عروسی، بازگشت از سفر زیارتی، تولد فرزند، یا خرید خانه و مانند آن میدهند.
کلیمهلغتنامه دهخداکلیمه . [ ک َ م َ / م ِ ] (اِ) لانه ٔ دَد. کنام : خرس کلیمه ؛ لانه ٔ خرس . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
لیمهلغتنامه دهخدالیمه . [ ] (اِ) چرک . (آنندراج ).- لیمه ٔ گوش ؛ چرک گوش . (آنندراج ).|| کفش چرکناک از چرم دباغت ناکرده . (آنندراج ).
لیمهلغتنامه دهخدالیمه . [ م ِ ] (اِخ ) از یاران اسکندر مقدونی . کنت کورث نام وی را تیمه نوشته است . (ایران باستان ج 2 ص 1838).