ولجفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده= ورتیج: ◻︎ پخته بسی مرغ به صد گونه طرز / از ولج و تیهو و دراج و چرز (امیرخسرو: لغتنامه: ولج).
ولجلغتنامه دهخداولج . [ وَ / وِ / وَ ل َ ] (اِ) پرنده ای است از تیهو کوچکتر که به عربی سلوی گویند و به ترکی بلدرچین و به هندی بودنه ، و این همان مرغی است که صاحب جهانگیری وشم خ
ولجلغتنامه دهخداولج . [ وَ ل َ ] (ع اِ) راه ریگستان . (منتهی الارب ). راه در رمل . (اقرب الموارد). راه در ریگ . (مهذب الاسماء). || ج ِ وَلَجة، به معنی سمج کوه و خم وادی . (منته
ولجلغتنامه دهخداولج . [ وُ ل ُ ] (ع اِ) ج ِ وِلاج . (اقرب الموارد). کرانها. (منتهی الارب ) (آنندراج ). نواحی . (اقرب الموارد). || کوهها. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || کوچه ها.