وزارت امور خارجهForeign Service, Diplomatic Service, Foreign Office, FO, Ministry of Foreign Affairs, MFA, Department of External Affairs, Ministry of External Affairsواژههای مصوب فرهنگستاندستگاهی دولتی که مسئول هدایت سیاست خارجی کشور است متـ . وزارت خارجه
وبخدیکشنری عربی به فارسیسرزنش کردن , تنبيه کردن , شديدا ~انتقاد کردن , گله کردن از , غرغرکردن , تقبيح کردن , سخت مورد انتقاد قرار دادن , نکوهش کردن , ملا مت کردن
جبخلغتنامه دهخداجبخ . [ ج َ ] (ع مص ) گردانیدن کعبتین در دست بوقت قمار. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || (اِ) اجباخ . مکانهاست که درختهای خرما دارد. (منتهی ا
بخلغتنامه دهخدابخ . [ ب َخ خ ] (ع مص ) پسندیده شدن و بزرگ شدن کار. (آنندراج ). || خرخر کردن در خواب . (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). || فرونشستن خشم . (از ناظم الاطباء) (منتهی