وزنهبرداریweight liftingواژههای مصوب فرهنگستانورزشی رقابتی در چند گروه وزنی و در مواد مختلف که در آن هر وزنهبردار کوشش میکند حد نصاب بالاتری در رقابت با دیگر ورزشکاران بر جای بگذارد
وزنهبرداری قدرتیpowerliftingواژههای مصوب فرهنگستاندر وزنهبرداری غیرالمپیکی، مسابقهای قدرتی شامل پرس سینه و چمپا و حرکت توازنی
وزنهبردارweight lifterواژههای مصوب فرهنگستانورزشکاری که به ورزش وزنهبرداری یا به آموزش و تمرین با وزنه میپردازد
زنهارداریلغتنامه دهخدازنهارداری . [ زِ ] (حامص مرکب ) امانت . وفاء. ضد زنهارخواری . خلاف غدر. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). امانت داری . عمل زنهاردار : کلید در ترا دادم به زنهاریکی این
بازنمونهبرداری تصویرimage resamplingواژههای مصوب فرهنگستانمحاسبۀ مقادیر خاکستری جدید برای تصویردانههایی (pixels) که در مرحلۀ تصحیح هندسی یک تصویر رقمی برپایۀ مقادیر موجود در نقاط پیرامونی آن تصویردانهها تولید شدهاند