وشتمونتنلغتنامه دهخداوشتمونتن . [ وَ ت َ ن ِ ت َ ] (هزوارش ، مص ) به لغت زند و پازند به معنی خوردن و آشامیدن باشد. (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
شتملغتنامه دهخداشتم . [ ش َ ] (ع مص ) مَشتَمَة. مَشتُمَة. دشنام دادن . اسم از آن شتیمة است . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). توصیف کردن دیگری را به آنچه نقص و خواری او باشد.