گرسیوزلغتنامه دهخداگرسیوز. [ گ َ سی وَ ] (اِخ ) کرسیوز، در اوستا کرسوزده (از دو جزء: کرسه ، لاغر و اندک ، و زده ، قوت ، پایداری ) به معنی استقامت و پایداری کم دارنده . نام برادر ا
گرسیوزفرهنگ نامها(تلفظ: garsivaz) به معنی دارندهی استقامت و پایداری اندک ؛ (در اعلام) برادر افراسیاب تورانی و پسر پشنگ .
جزورسیلغتنامه دهخداجزورسی . [ ج ُزْوْ رَ / رِ ] (حامص مرکب ) کفایت اندیشی . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). جزرسی . (ناظم الاطباء). || بخل . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). جزرسی . (ناظم ال