رافلغتنامه دهخداراف . (اِ) بزباز باشد که بسباسه معرب آن است . (آنندراج ) (انجمن آرا) (از برهان ) (از غیاث اللغات ) (از شرفنامه منیری ) (از ناظم الاطباء) (از فرهنگ رشیدی ) (از ف
رافلغتنامه دهخداراف . (اِخ ) دهی است از دهستان پایین ولایت بخش حومه ٔ شهرستان تربت حیدریه ، که در 18هزارگزی تربت حیدریه و 10هزارگزی جنوب خاوری شوسه ٔ تربت حیدریه به زاهدان واقع
رافلغتنامه دهخداراف . (اِخ )ریگی است یا موضعی است . (از منتهی الارب ). نام دیگری است برای قصبه ٔ رملة. رجوع به معجم البلدان ج 4 و قاموس الاعلام ترکی ج 3 و نیز رملة در این لغت ن
رافلغتنامه دهخداراف . (ع اِ) می . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). می و شراب . (ناظم الاطباء). باده . شراب . خمر. (یادداشت مؤلف ). رَأف . رجوع به کلمه ٔ مذکور شود.