گفت و شنوددیکشنری فارسی به انگلیسیcolloquy, communication, conversation, dialog, dialogue, discourse, give-and-take, talk
گفت و شنودلغتنامه دهخداگفت و شنود. [ گ ُ ت ُ ش َ / ش ِ / ش ُ ] (ترکیب عطفی ، اِمص مرکب ) گفتن و شنودن . مباحثه . مکالمه . جر و بحث : تااز برای گفت و شنود است خلق راگوش سخن نیوش و زبان
بی گفت و شنودلغتنامه دهخدابی گفت و شنود. [ گ ُ ت ُ ش ُ / ش ِ / ش َ ] (ق مرکب ) (از: بی + گفت + و + شنود) بدون گفتن و شنودن . بدون مباحثه و جر و بحث . بطور قطع. و رجوع به گفت و شنود شود.