کوچک برای سن جنینیsmall for gestational age, SGAواژههای مصوب فرهنگستانویژگی نوزادی که وزن آن کمتر از 10 درصد وزن استاندارد سنش باشد
گسلش فراشکنdécollement 2/ decollement 2واژههای مصوب فرهنگستانچینخوردگی یا گسلش لایههای رسوبی با لغزش بر روی سنگهای زیرین
گسلشلغتنامه دهخداگسلش . [گ ُ س ِ / س َ ل ِ ] (اِمص ) اسم مصدر از گسیختن . (از سه یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به گسیختن شود.
سلشلغتنامه دهخداسلش . [ س َ ل ِ ] (ص ) به لغت زند و پازند به معنی بد باشد که در مقابل نیک است و به این معنی بعد از حرف ثانی یای خطی هم آمده است که سلیش باشد. (برهان ) (آنندراج
گسلش زمینلرزهایearthquake faultingواژههای مصوب فرهنگستانجابهجایی سنگها در امتداد گسل، همزمان با گسیخت زمینلرزهای
تیشۀ خارکنیگویش کرمانشاهکلهری: te:šeg گورانی: te:šga سنجابی: te:šga کولیایی: te:šga زنگنهای: te:šga جلالوندی: te:šga زولهای: te:šga کاکاوندی: te:šga هوزمانوندی: te:šga