گنهرلغتنامه دهخداگنهر. [ گ َهََ ] (اِخ ) یکی از ولایتهای قدیم کردستان . (کرد و پیوستگی نژادی و تاریخی او تألیف رشید یاسمی ص 33 حاشیه ٔ2). اکنون در بین گهواره و کرند (کرمانشاه )
نهرلغتنامه دهخدانهر. [ ن َ ] (اِخ ) در نجوم ، نام صورتی از صور فلکیه از ناحیت جنوبی و آن را بر مثال جویی توهم کرده اند باریک با گردش های بسیار و آن سی و چهار کوکب است و آخر او
نهرلغتنامه دهخدانهر. [ ن َ ] (اِخ ) جیحون .- ماوراءالنهر ؛ آن سوی جیحون از جانب مشرق . (یادداشت مؤلف ).
زالزالکگویش اصفهانی تکیه ای: giviǰ طاری: kiviǰ طامه ای: zâlzâlak طرقی: kiviǰ کشه ای: kiviǰ نطنزی: kiviǰ