زمینمنسوج کشبافknitted geotextile, GTX-Kواژههای مصوب فرهنگستانزمینساز منسوج حاصل از بافت حلقهای یک یا چند نخ یا رشته یا مواد دیگر
گنگللغتنامه دهخداگنگل . [ گ َ گ َ ] (اِ) هزل و ظرافت و مزاح و مسخرگی . (از برهان ). هزل و ظرافت . (رشیدی ) : منتظر میباش چون مه نورگیرترک کن این گنگل و نظاره را. مولوی (از رشیدی
گنگلفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهشوخی؛ مسخرگی؛ هزل؛ مزاح: ◻︎ کو قدوم و کرّوفرّ مشتری / کو مزاح گنگلیّ سرسری (مولوی: ۸۸۰).
جنگلگویش اصفهانی تکیه ای: ǰangal طاری: ǰangal طامه ای: ǰangal طرقی: ǰangal کشه ای: ǰangal نطنزی: ǰangal