گتیلغتنامه دهخداگتی . [ گ َ ] (اِخ ) دهی از دهستان گابریک بخش جاسک شهرستان بندرعباس ، در 104000 گزی خاور جاسک و 7000 گزی جنوب راه مالرو جاسک و چاه بهار. جلگه ، گرمسیری و سکنه ٔ
گتیلغتنامه دهخداگتی . [ گ ُ تی ی ] (اِخ ) تیره ای از شعبه ٔ شیبانی ایل عرب (از ایلات خمسه ٔ فارس ) مرکب از سه قسمت (فارسی ، عبدالیوسفی و ولیشاهی ). (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 8
تیلغتنامه دهخداتی . (اِ) توغ . داغداغان . (یادداشت بخطمرحوم دهخدا). رجوع به گیاه شناسی گل گلاب ص 270 شود.
تیلغتنامه دهخداتی . (اِ) نام دیگر حرف تا. (المعجم از یادداشت بخط مرحوم دهخدا). ت . تا. تاء. (یادداشت ایضاً).
تیلغتنامه دهخداتی . (ص ) مخفف تهی است که خالی باشد. (برهان ) (از انجمن آرا) (از آنندراج ) (از فرهنگ رشیدی )(از غیاث اللغات ) (از فرهنگ جهانگیری ) : آن یکی مردیست قوتش جمله درد
تیجلغتنامه دهخداتیج . (اِ) نخ ابریشم . (برهان ) (انجمن آرا) (فرهنگ جهانگیری ) (فرهنگ رشیدی ) (آنندراج ). ابریشم خام . (ناظم الاطباء). || پنبه ای که آن را بدست از هم بگشایند و ب