گامالیللغتنامه دهخداگامالیل . [ ی ِ ] (اِخ ) یهودی عضو محکمه ٔ جنائی بیت المقدس ، یکی از بزرگان ربانیون (قرن اول ).
اضالیللغتنامه دهخدااضالیل . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ اُضْلولة، بمعنی ضد هدی ̍. (از قطر المحیط). ناراستی : هرچند تواریخ بعضی اقوام که کفار و عبدةالاصنام اند اباطیل خیالات و اضالیل حکایات
امالیلغتنامه دهخداامالی . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ املاء است و در اصطلاح کتابی را گویند که استاد تقریر کند و شاگردان بنویسند. عالمان و استادان قدیم در محل درس جلوس میکردند و شاگردان در
امالیتلغتنامه دهخداامالیت . [ اَ ] (ع ص ، اِ) شتران تیزرو. (از تاج العروس از صاغانی ). برخی گفته اند که این کلمه اسم جمع یا جمع است و مفرد ندارد و برخی بر آنند که مفرد آن املوت یا
امالیجلغتنامه دهخداامالیج . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ اُملوج .(منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به املوج شود.