گلگونهفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. مانند گل.۲. به رنگ گل.۳. گونه یا رخسارۀ سرخ.۴. (اسم) سرخاب که زنان به گونههای خود میمالند.
گلگونهلغتنامه دهخداگلگونه . [ گ ُ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) (از: گل + گونه ) گلغونه . گلاگونه . رجوع به گلگون شود. (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). گلغونه است که غازه و سرخی زنان باشد.
گلگونهفرهنگ انتشارات معین( ~ . نِ) (اِمر.) 1 - گلگون . 2 - سرخابی که زنان به گونه های خود مالند. 3 - شراب قرمز.
کُلونهگویش بختیاری1. چهار دیوارى موقتى به ارتفاع تقریبى یکمتر که در تابستان براى خوابیدن بر بام خانهها از چیدن پایهها روى هم بنا مىشود pâya . 2. کُلون، نوعى قفل چوبى بزرگ که
کلونهلغتنامه دهخداکلونه . [ ک َل ْ وَ ن َ ] (اِخ ) نام کوهی است . (رشیدی ) (آنندراج ). و رجوع به کلوند (اِخ ) شود.
لگنهلغتنامه دهخدالگنه . [ ل ِ ن َ / ن ِ ] (اِ) از انگشتان پا تا بُن ران و این قلب لنگه است . (غیاث ). مرادف لنگ ، از بیخ ران تا سر انگشتان پاو این در اصل لنگه بوده که به تصرف لو