گیرش قُلفهparaphimosisواژههای مصوب فرهنگستانوضعیتی در آلت مردان که در آن پیشپوست به عقب کشیده میشود، ولی به حالت اولیۀ خود بازنمیگردد
گیرشفرهنگ مترادف و متضاد۱. تصرف، قبض، گرفتن، گیرندگی ۲. بند، بندش، قید، مانع ۳. عیب، نقص ۴. تقصیر، جرم، گناه
امیدوارفرهنگ نامها(تلفظ: omi(m)dvār) آرزومند ، متوقع ، منتظر؛ ویژگی آن که احساس دلگرم کننده نسبت به برآورده شدنِ خواستههایش دارد ، یا آن که به طور کلی به آینده خوش بین است ؛ (در
خیال میکنی (/ به گمانت) که از تو میترسم؟گویش اصفهانی تکیه ای: xiyâl akere az to atarsun? طاری: fekr akre to-vâ (/ di-d-vâ) atarsun? طامه ای: xiyâl-e kere ke az to tarson. طرقی: fekr akere to-de atarso? کشه ای: fek