پاکسازی 2clearance, CL, drug clearanceواژههای مصوب فرهنگستانپالایش خون از دارو یا ترکیبات دیگر از راه اندامهایی مانند کبد و کلیه
گزملغتنامه دهخداگزم . [ گ َ ] (اِ) درخت گز را گویند و به عربی طرفاء خوانند. (برهان ) (آنندراج ). به هندی جهاو گویند. (غیاث ). رجوع به گز و طرفا شود.
گزملغتنامه دهخداگزم . [ گ ُ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان گیکان بخش بافت شهرستان سیرجان ، واقع در 21000گزی شمال بافت و 2000گزی خاور راه فرعی بافت به قلعه عسکر و دارای 10 تن س
گزملغتنامه دهخداگزم . [ گ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان خبربخش بافت شهرستان سیرجان ، واقع در 75000گزی جنوب باختری بافت و 2000گزی خاور راه مالرو خبر به ده سرد. هوای آن سرد و دارا
زمکلغتنامه دهخدازمک .[ زَ ] (ع مص ) برانگیختن کسی را بر کسی تا سخت خشمگین شود بر وی . || پر کردن مشک را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
زمکلغتنامه دهخدازمک . [ زِ م ِ ] (ع اِ) بن دم جانور پرنده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). دم غزه ٔ مرغ و دم مرغ و بن دم آن . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).