گُلباد 1compass roseواژههای مصوب فرهنگستانصفحهای مدور بر روی قطبنماهای ساده که به 360 درجه تقسیم شده است؛ نوع بزرگ این صفحه بر روی سطح صاف فرودگاهها رسم میشود تا قطبنماهای هواگَرد را با آن تنظیم کن
کلبادلغتنامه دهخداکلباد. [ ک َ ] (اِخ ) نام پهلوانی بود تورانی که در جنگ دوازده رخ به دست فریبرز پسر کاوس کشته گشت . (برهان )(از فرهنگ جهانگیری ) (از فرهنگ رشیدی ) (از انجمن آرا)
کلبادلغتنامه دهخداکلباد. [ ک ُ ](اِخ ) نام قریه ای است قریب به اشرف از بلاد طبرستان ... (از انجمن آرا) از دهات اشرف در مازندران . (ترجمه ٔ سفرنامه ٔ مازندران رابینو ص 167). نام ی
گلبادلغتنامه دهخداگلباد. [ گ ُ ] (اِخ ) ازپسران ویسه که از پهلوانان تورانی است : سپهبدگزین کرد گلباد راچو گرسیوز و جهن و پولاد را. فردوسی .رجوع به ولف شود.
لبادلغتنامه دهخدالباد. [ ل َ ] (اِ) جامه ٔ بارانی را گویند یعنی چیزی که در روزهای باران پوشند. (برهان ). جامه ٔ بارانی از نمد. (غیاث ). لباده . نمد : دیدش و بشناختش چیزی ندادروز