گورنینلغتنامه دهخداگورنین . [ گ َ وَ ] (اِ) متاع و رخت خانه و متاع غیرمنقوله . (آنندراج ). اسباب خانه و رخت خانه و اموال صامت . (ناظم الاطباء). || خندق . (آنندراج ). مغاک . شیار.
کورنینلغتنامه دهخداکورنین .[ ک َ وَ ] (اِ) اسباب خانه و رخت خانه . (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس ). || مال صامت . (ناظم الاطباء). دارایی غیرمنقول . (از اشتینگاس ). || مغاک . خندق .
گرنینگلغتنامه دهخداگرنینگ . [ گ ِ رُ ] (اِخ ) در زبان هلندی بنام گرونینگن ، شهری است در هلند حاکم نشین ایالت و دارای 140500 تن جمعیت است . در آنجا منسوجات ، مصنوعات ، لبنیات و قند
رنینلغتنامه دهخدارنین . [ رَ ] (ع اِ) مطلقاً بمعنی صوت است و گویند صوت همراه با گریه را نیز گویند و در اساس آمده : «سمعت له رَنَّةً و رَنیناً»؛ ای صیحةًحزینةً. (از اقرب الموارد)
رنینلغتنامه دهخدارنین . [ رَ ] (ع مص ) بانگ کردن بزاری . (مصادر زوزنی ). فریاد کردن . (از منتهی الارب ). صیحه زدن و صوت را برای گریه بلند کردن . (از اقرب الموارد). رَنّة. (از من