ژن خانهدارhousekeeping gene, HK, reference geneواژههای مصوب فرهنگستانهر ژنی که بهصورت سازنده در یاختۀ فعال معینی بیان میشود و بیان آن برای فعالیت طبیعی یاخته ضروری است متـ . ژن نهادی constitutive gene
گوانجیلغتنامه دهخداگوانجی . [ گ َ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) (ظ. از: گوان (ج ِ گو) + جی ، پسوند اتصاف ، قیاس شود بامیانجی ) (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). دلیر و پهلوان . (برهان ). پهلو
گوانجیفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. دلیر؛ پهلوان.۲. سردار؛ سپهسالار: ◻︎ به درگاه شاهت میانجی منم / که در شهر ایران گوانجی منم (فردوسی: ۷/۵۵۹).
جان جویلغتنامه دهخداجان جوی . (اِخ ) از مزارع قدیم النسق طبس و بلاسکنه است . (مرآت البلدان ج 4 ص 131).